آموزش تحلیل فاندامنتال فارکس به زبان ساده؛ از اخبار تا تصمیمات معاملاتی
تصور کنید در حال بررسی دقیق نمودار قیمت یک جفتارز در بازار فارکس هستید که ناگهان با انتشار یک خبر اقتصادی مهم، تمام معادلات شما به هم میریزد. آیا تاکنون چنین تجربهای داشتهاید؟ این اتفاق اهمیت تحلیل فاندامنتال را به خوبی نشان میدهد. اگر با روش تحلیل فاندامنتال آشنا نباشید و از آن استفاده نکنید، در واقع ریسک بزرگی را در معاملات خود پذیرفتهاید و ممکن است در بلندمدت با چالشهای جدی مواجه شوید. موفقیت پایدار در بازار فارکس به سادگی به دست نمیآید و نیازمند در نظر گرفتن تمام عوامل موثر بر بازار است؛ از جمله عوامل بنیادی که موتور محرک اقتصاد و جهت حرکت ارزها هستند.
تحلیل فاندامنتال فارکس چیست؟
به زبان ساده، تحلیل فاندامنتال یعنی بررسی عوامل اقتصادی و سیاسی تاثیرگذار بر ارزش ارزهای یک کشور. برخلاف تحلیل تکنیکال که فقط بر دادههای قیمتی و نمودار تمرکز دارد، تحلیل فاندامنتال به دنبال آن است که ارزش ذاتی یک دارایی (اینجا ارز یک کشور) را بر اساس شاخصها و شرایط دنیای واقعی بسنجد.
در بازار سهام، تحلیلگران بنیادی صورتهای مالی و ترازنامه شرکت را تحلیل میکنند؛ اما کشورها ترازنامه و صورت مالی مشخصی ندارند. پس مبنای ارزیابی ارزها چیست؟ پاسخ در شاخصها و متغیرهای کلان اقتصادی نهفته است که بیانگر سلامت یک اقتصاد هستند. در حقیقت هر جفتارز بیانگر نبرد اقتصادی بین دو کشور است و معاملهگران براساس مقایسه شرایط اقتصادی این کشورها تصمیم میگیرند کدام ارز قویتر خواهد شد. برای مثال، زمانی که یک معاملهگر پیشبینی میکند نرخ برابری پوند به دلار (GBP/USD) رشد خواهد کرد و اقدام به خرید آن میکند، در واقع به این نتیجه رسیده که اقتصاد بریتانیا در مقطع فعلی وضعیت بهتری نسبت به اقتصاد آمریکا دارد و احتمالاً ارزش پوند در برابر دلار تقویت میشود.
بنابراین تحلیل فاندامنتال فارکس در عمل یعنی دنبال کردن اخبار، گزارشهای اقتصادی و رویدادهای تاثیرگذار بر اقتصاد کشورها بهمنظور پیشبینی جهت حرکت ارزها. یک تحلیلگر بنیادی تمام دادههای در دسترس – از نرخ رشد و تورم گرفته تا تصمیمات بانک مرکزی و تحولات سیاسی – را کنار هم میگذارد تا تصویر روشنی از وضعیت فعلی و آتی یک اقتصاد ترسیم کند. سپس با تطبیق این تصویر با وضعیت سایر کشورها، تشخیص میدهد کدام ارز پتانسیل تقویت شدن دارد و کدام با فشار کاهشی مواجه است. در ادامه این مقاله، با مهمترین عوامل فاندامنتال موثر در بازار فارکس آشنا میشویم و گامبهگام یاد میگیریم که چگونه از پیگیری اخبار اقتصادی به تصمیمگیریهای معاملاتی درست برسیم.
مهمترین عوامل بنیادی موثر بر بازار فارکس
در تحلیل فاندامنتال فارکس، تمرکز ما بر شناسایی شاخصها و رویدادهای کلیدی است که وضعیت یک اقتصاد را نمایان میکنند و بر عرضه و تقاضای ارز اثر میگذارند. در این بخش 10 مورد از مهمترین این عوامل را مرور میکنیم:
1. تولید ناخالص داخلی (GDP)
یکی از بنیادیترین شاخصها برای ارزیابی وضعیت یک اقتصاد، تولید ناخالص داخلی (Gross Domestic Product – GDP) است. تولید ناخالص داخلی نشان میدهد در یک بازه (معمولاً سال یا فصل)، ارزش مجموع کالاها و خدمات نهایی تولید شده در داخل یک کشور چقدر بوده است. به بیان ساده، GDP همان اندازهی اقتصاد و نرخ رشد آن را به ما نشان میدهد و یک معیار کلی از سلامت و رشد اقتصادی کشور محسوب میشود. اگر GDP یک کشور در حال افزایش باشد، بیانگر رشد اقتصادی و شرایط رو به بهبود است و میتواند از ارزش ارز آن کشور حمایت کند؛ برعکس، رشد اقتصادی منفی یا کمتر از حد انتظار احتمالاً به تضعیف ارز منجر میشود.

2. تورم (شاخص CPI)
تورم به معنی افزایش سطح عمومی قیمتها در یک اقتصاد است. مهمترین معیار تورم شاخص قیمت مصرفکننده یا CPI است که تغییرات هزینهی یک سبد ثابت از کالاها و خدمات مصرفی را در طول زمان میسنجد. نرخ تورم بالا نشان میدهد قدرت خرید پول ملی در حال کاهش است و قیمتها نسبت به گذشته رشد کردهاند. تورم در حد اعتدال نشانه رشد اقتصادی سالم است، اما تورم بیش از حد برای اقتصاد مضر بوده و بانکهای مرکزی را وادار به واکنش میکند.
معمولا وقتی نرخ تورم یک کشور بالاتر از حد مطلوب برود، بانک مرکزی آن کشور نرخ بهره را افزایش میدهد تا سرعت رشد قیمتها را مهار کند. افزایش نرخ بهره نیز سرمایهگذاران را به سمت آن ارز جذب کرده و تقاضا برای ارز را بالا میبرد که نتیجه آن تقویت ارزش ارز است. در سوی مقابل، تورم بسیار پایین یا منفی (کاهش قیمتها) میتواند بانک مرکزی را به کاهش نرخهای بهره تشویق کند تا با ارزانتر کردن وامها، مصرف و سرمایهگذاری را ترغیب کند؛ اقدامی که معمولاً ارزش ارز را تضعیف میکند. بنابراین، معاملهگران بازار فارکس به دقت آمار تورم ماهانه را دنبال میکنند چون سرنخ مهمی برای جهت سیاستهای پولی آینده و وضعیت ارز به دست میدهد.

3. سیاست پولی و نرخ بهره
نرخ بهره کلیدیترین ابزار سیاست پولی بانکهای مرکزی است که برای تنظیم رشد اقتصادی و کنترل تورم به کار گرفته میشود. تغییرات نرخ بهره به طور مستقیم روی جذابیت نگهداری یک ارز تاثیر میگذارد. اگر بانک مرکزی نرخهای بهره را افزایش دهد، وامگرفتن گرانتر شده و بازدهی اوراق قرضه و سپردهها بالاتر میرود؛ در نتیجه سرمایهگذاران جهانی برای کسب بازده بیشتر جذب آن کشور میشوند.
اما بدیهی است که برای سرمایهگذاری در یک کشور خارجی، ابتدا باید ارز آن کشور خریداری شود. همین امر باعث افزایش تقاضا برای ارز کشور دارای نرخ بهره بالاتر شده و ارزش آن ارز در بازار جهانی بالا میرود. عکس این وضعیت نیز صادق است: کاهش نرخهای بهره یک کشور (سیاست پولی انبساطی) جذابیت سرمایهگذاری در آن ارز را کم میکند و میتواند منجر به افت ارزش ارز شود. بسیاری از معاملهگران از این رابطه برای سود بردن استفاده میکنند؛ مثلاً در استراتژی کری ترید (Carry Trade)، معاملهگر همزمان ارزی با نرخ بهره بالا را میخرد و ارزی با نرخ بهره پایین را میفروشد تا از تفاوت نرخ بهره سود کسب کند.
بانکهای مرکزی معمولاً در جلسات منظم و از پیشزمانبندیشده درباره تغییر نرخ بهره تصمیمگیری و آن را اعلام میکنند (برای مثال، کمیته بازار آزاد فدرال آمریکا FOMC عموماً سالانه ۸ نشست دارد که طی آن درباره نرخ بهره دلار تصمیمگیری میشود). معاملهگران اغلب منتظر این اعلامیههای رسمی نمیمانند، بلکه پیشاپیش با رصد شاخصهای اقتصادی مختلف سعی میکنند مسیر بعدی سیاست پولی بانکهای مرکزی را حدس بزنند. به همین دلیل انتشار آمارهایی مثل تورم، بیکاری، تولید و … معمولاً با واکنش شدید بازار همراه میشود، چون هر کدام میتوانند بر تصمیم بعدی بانک مرکزی اثر بگذارند.
4. اشتغال و نرخ بیکاری
وضعیت بازار کار بازتابدهنده سلامت اقتصاد است. آمار اشتغال (مثل تعداد مشاغل جدید ایجادشده) و نرخ بیکاری به ما میگویند که آیا کسبوکارها در حال رشد و استخدام نیروی جدید هستند یا اقتصاد در رکود به سر میبرد. گزارش اشتغال ماهانه آمریکا که با عنوان گزارش NFP (مخفف Non-Farm Payrolls) شناخته میشود، از مهمترین دادههای اقتصادی است که هر ماه مورد توجه ویژه معاملهگران فارکس قرار میگیرد.
افزایش قوی اشتغال و کاهش نرخ بیکاری معمولاً نشاندهنده اقتصاد پررونق است. در چنین حالتی، اگر تورم نیز تحت کنترل باشد، بانک مرکزی دست بازتری برای افزایش نرخ بهره خواهد داشت تا از داغ شدن بیش از حد اقتصاد جلوگیری کند؛ اقدامی که در نهایت به تقویت ارز منجر میشود. به عکس، رشد ضعیف اشتغال یا افزایش بیکاری زنگ خطری برای اقتصاد است و بانک مرکزی را به سیاستهای انبساطی (مثلاً کاهش بهره یا اجرای برنامههای محرک) سوق میدهد که میتواند ارزش ارز را تضعیف کند. برای نمونه، اگر گزارش NFP نشان دهد که تعداد مشاغل ایجادشده بسیار کمتر از پیشبینیها بوده است، ممکن است معاملهگران نتیجه بگیرند که فدرال رزرو سیاست ملایمتری در پیش خواهد گرفت و در نتیجه دلار آمریکا تحت فشار فروش قرار گیرد.

5. تراز تجاری (صادرات و واردات)
تراز تجاری به اختلاف میان ارزش صادرات و واردات یک کشور طی یک دوره مشخص گفته میشود. اگر کشوری بیش از آنچه وارد میکند کالا و خدمات به سایر کشورها صادر کند، دارای مازاد تجاری (تراز مثبت) است؛ برعکس اگر وارداتش بیشتر از صادرات باشد دچار کسری تجاری است. تراز تجاری به طور مستقیم بر جریان عرضه و تقاضای ارز اثر میگذارد. وقتی کشوری مازاد تجاری دارد، به این معناست که تقاضای خارجی برای کالاها و خدمات آن کشور زیاد است؛ خریداران خارجی برای پرداخت پول این کالاها نیاز به ارز آن کشور دارند، در نتیجه تقاضا برای ارز افزایش یافته و میتواند موجب تقویت ارزش آن شود.
در نقطه مقابل، کسری تجاری زیاد یعنی کشور مزبور بیشتر از آنکه ارز خارجی دریافت کند، ارز خود را برای پرداخت هزینه واردات به خارج میدهد و این عرضه اضافه ارز در بلندمدت فشار کاهشی بر ارزش آن وارد میکند. البته اثر تراز تجاری معمولاً تدریجی است و در کنار عوامل مهم دیگر سنجیده میشود؛ با این حال، تغییرات قابل توجه در آمار صادرات و واردات (مثلاً کاهش شدید صادرات یک کشور به دلیل تحریمها) میتواند واکنش سریع بازار ارز را نیز به دنبال داشته باشد.
6. شاخصهای اعتماد کسبوکار و مصرفکننده
احساس و انتظارات فعالان اقتصادی عامل مهمی در تصمیمگیریهایشان است. این احساسات را میتوان از طریق نظرسنجیها و شاخصهای اعتماد اندازهگیری کرد. برای مثال، شاخص اطمینان مصرفکننده نشان میدهد خانوارها چه میزان نسبت به آینده اقتصاد خوشبین یا بدبین هستند؛ یا نظرسنجیهای کسبوکار (مانند PMI تولید یا خدمات) دید مدیران را نسبت به روند آتی کسبوکارشان میسنجد. این شاخصها معمولاً به صورت ماهانه منتشر میشوند و جنبه پیشنگر دارند؛ یعنی قبل از آنکه تغییرات واقعی در اقتصاد (مثلاً در تولید یا اشتغال) رخ دهد، افت یا بهبود این شاخصهای روانی میتواند سرنخی از آینده به دست دهد.
به عنوان نمونه، اگر مدیران خرید شرکتها گزارش دهند که نسبت به ماه قبل سفارشات و تولید بیشتری دارند، شاخص مدیران خرید (PMI) عددی بالاتر از 50 را نشان خواهد داد که نشانه رشد بخش تولید یا خدمات است و احتمالاً بیانگر تقویت اقتصاد در ماههای آتی (و به تبع آن تقویت ارز) میباشد. برعکس، PMI کمتر از 50 به معنی افت فعالیت و چشمانداز منفی است و میتواند هشداری برای افت ارزش پول ملی باشد. همچنین کاهش شاخص اطمینان مصرفکننده نشانگر نگرانی خانوارها از آینده (مثلاً ترس از بیکاری یا رکود) است که باعث میشود مخارج خود را کاهش دهند؛ این افت مصرف در نهایت رشد اقتصادی و ارزش ارز را تضعیف خواهد کرد.

7. مخارج مصرفکننده و خردهفروشی
میزان خرجکردن مصرفکنندگان موتور محرک اصلی بسیاری از اقتصادهای دنیا است، چرا که هرچه مردم بیشتر خرید کنند، کسبوکارها فروش و سود بیشتری کسب میکنند و در نتیجه تولید و اشتغال تقویت میشود. یکی از نماگرهای مهم در این زمینه آمار خردهفروشی است که نشان میدهد کل فروش فروشگاههای خردهفروشی نسبت به ماه قبل یا سال قبل چقدر تغییر کرده است. افزایش قابل توجه خردهفروشی به معنای رشد تقاضای مصرفکننده و رونق اقتصادی است که تأثیر مثبتی بر ارزش ارز میگذارد؛ کاهش فروش خردهفروشی هشداردهنده افت تقاضای مصرفکننده بوده و میتواند نشاندهنده شروع ضعف در اقتصاد باشد (اثری منفی بر ارز). گزارشهای خردهفروشی معمولاً به صورت ماهانه منتشر میشوند و تحلیلگران به ویژه به روند تغییرات سالانه آن توجه میکنند تا اثرات فصلی را کنار بگذارند.
8. سیاستهای مالی دولت و بدهی
علاوه بر بانک مرکزی (سیاست پولی)، سیاستهای مالی دولت نیز تأثیر عمیقی بر اقتصاد و ارزش ارز دارند. سیاست مالی شامل تصمیمات دولت در زمینه دخلوخرج (بودجه) است؛ از جمله میزان مخارج دولتی، پروژههای عمرانی، مالیاتها و استقراض (بدهی عمومی). اگر دولتی سیاست مالی انبساطی (افزایش مخارج یا کاهش مالیات) در پیش گیرد، در کوتاهمدت میتواند با تحریک تقاضا به رشد اقتصادی کمک کند و این امر از ارزش ارز حمایت میکند. اما افزایش شدید کسری بودجه و بدهی دولت در بلندمدت میتواند برای پول ملی مضر باشد؛ چرا که بدهی سنگین دولت اغلب منجر به چاپ پول یا استقراض بیشتر میشود و هر دوی اینها میتوانند ارزش ارز را کاهش دهند. بازار به اخبار مالی دولتها بسیار حساس است.
برای مثال، اگر دولتی قصد اجرای یک پروژه عظیم زیرساختی را داشته باشد، معاملهگران به نحوه تأمین مالی آن توجه میکنند. ممکن است دولت با فروش اوراق قرضه اقدام به تأمین منابع کند. در چنین وضعی، افزایش انتشار اوراق میتواند نرخ بهره بلندمدت را بالا ببرد و جذابیت سرمایهگذاری در آن کشور را تغییر دهد. یا مثلاً کاهش غیرمنتظره مالیات بر شرکتها میتواند بورس و ارزش پول را به دلیل چشمانداز سودآوری بیشتر شرکتها تقویت کند. در مجموع هر اقدامی که چشمانداز آینده اقتصاد یک کشور را تغییر دهد (چه مثبت و چه منفی)، باید در تحلیل فاندامنتال مدنظر قرار گیرد؛ چون مستقیماً بر ارز آن کشور اثر میگذارد.
9. رویدادهای سیاسی و حوادث غیرمترقبه
گاهی اوضاع اقتصاد طبق روال معمول پیش میرود اما یک رویداد سیاسی یا بحران غیرمنتظره میتواند تمام پیشبینیها را بر هم بزند. جنگها، حملات تروریستی، تحریمهای اقتصادی، کودتاها، تنشهای ژئوپلیتیک یا بلایای طبیعی (زلزله، همهگیری بیماری و …) همگی پتانسیل ایجاد شوک در بازار ارز را دارند. چنین رخدادهایی معمولاً نااطمینانی و ترس را در بازارهای مالی افزایش میدهند و سرمایهگذاران تمایل پیدا میکنند سرمایه خود را از کشور درگیر ریسک خارج کرده و به مکانهای امن منتقل کنند.
به عنوان مثال، بحران بدهی منطقه یورو – بهخصوص در کشور یونان – طی دهه ۲۰۱۰ میلادی چنان ترسی در دل سرمایهگذاران انداخت که فشار فروش سنگینی بر یورو وارد شد. در مقابل، ارزهایی که به عنوان داراییهای امن شناخته میشوند (مانند دلار آمریکا، ین ژاپن و فرانک سوئیس) در دوران آشفتگی با افزایش تقاضا روبهرو میشوند، زیرا معاملهگران برای حفظ سرمایه به این پناهگاههای امن روی میآورند.
عکس این وضعیت نیز صادق است: زمانی که یک ریسک سیاسی برطرف میشود یا اوضاع ژئوپلیتیک آرامتر میگردد، همان ارزِ آسیبدیده میتواند به سرعت تقویت شود و داراییهای امن رشد قبلی خود را اصلاح کنند. همچنین باید در نظر داشت که وقوع برخی وقایع غیرقابل پیشبینی (مثل یک بلای طبیعی بزرگ) ممکن است حتی بهترین تحلیلهای بنیادی را برای مدتی کوتاه بیاعتبار کند، زیرا این رویدادها میتوانند مسیر قیمت یک دارایی را منحرف کرده و تمام محاسبات قبلی را بر هم بزنند. از این رو، یک معاملهگر باید همیشه ریسک اخبار ناگهانی و شوکهای اینچنینی را در مدیریت سرمایه خود لحاظ کند.
10. سنتیمنت کلی بازار و تمایلات ریسکپذیری
جو روانی بازار یا سنتیمنت بازار نقش مهمی در حرکت سرمایهها بین ارزها دارد. منظور از سنتیمنت بازار، تمایل کلی سرمایهگذاران به پذیرش ریسک یا دوری از ریسک است. این عامل مستقیماً یک شاخص اقتصادی نیست، اما برآیند همه عوامل دیگر و بازتابدهنده ذهنیت جمعی معاملهگران نسبت به آینده بازار است.
دورههای ریسکگریزی (Risk-off) زمانی است که ترس بر بازار حاکم میشود؛ در این وضعیت معاملهگران داراییهای پرریسک را میفروشند و به سمت داراییهای امن میروند. نتیجه این میشود که ارزهای امن (مانند دلار آمریکا، ین ژاپن و فرانک سوئیس) تقویت شده و در مقابل، ارزهای پرریسک یا وابسته به کالا (مثل دلار استرالیا یا ارزهای بازارهای نوظهور) تضعیف میگردند.
دورههای ریسکپذیری (Risk-on) برعکس هستند؛ با بهبود احساسات و بازگشت خوشبینی، سرمایهها از پناهگاههای امن خارج شده و دوباره به سمت بازارهای سهام و ارزهای پرسودتر حرکت میکنند و ارزهای امن اُفت نسبی پیدا میکنند. به طور کلی یک معاملهگر باید همواره به جو روانی غالب بازار توجه کند، چون ممکن است در کوتاهمدت تاثیر عوامل فاندامنتال را تحتالشعاع قرار دهد. به یاد داشته باشید که بازار بیش از هر چیز بر انتظارات حرکت میکند – اگر همه انتظاری داشته باشند، اثر آن پیشتر در قیمتها منعکس شده است. ولی اگر اتفاقی برخلاف انتظار جمعی رخ دهد، آنگاه شاهد جابجایی شدید سرمایهها و نوسان قیمت خواهیم بود.
چگونه از تحلیل فاندامنتال فارکس استفاده کنیم؟
اکنون که با مهمترین شاخصهای بنیادی آشنا شدیم، سؤال مهم این است که چگونه این اطلاعات را در عمل به کار ببریم؟ در ادامه به چند نکته و گام عملی برای استفاده از تحلیل فاندامنتال در تصمیمات معاملاتی اشاره میکنیم:
- همواره یک تقویم اقتصادی همراه داشته باشید: زمانبندی انتشار گزارشهای مهم را از قبل بدانید و رویدادهای پیشِ رو را زیر نظر بگیرید. بازار اغلب منتظر اعلام یک آمار یا خبر خاص است و پیشاپیش بر اساس انتظار آن حرکت میکند. با استفاده از تقویم اقتصادی ارانته میتوانید از مهمترین رویدادهای اقتصادی آینده و میزان تأثیر احتمالی آنها مطلع شوید و برای معاملات خود برنامهریزی کنید.
- روی شاخصهای کلیدی تمرکز کنید: در هر برهه، برخی شاخصها تأثیرگذارتر از بقیه هستند. تشخیص دهید این روزها کدام گزارشها برای بازار مهمترند و بیشترین توجه را جلب کردهاند. همان شاخصها معمولاً محرک اصلی نوسانات قیمت در کوتاهمدت میشوند. به عنوان مثال، اگر مشاهده میکنید دلار آمریکا تضعیف شده، احتمالاً یکی از دلایل آن تمرکز بازار بر نرخ تورم بالای آمریکاست که انتظارات سیاست پولی انقباضیتر را تقویت کرده است.
- انتظارات بازار را در نظر بگیرید: صرفاً خوب یا بد بودن یک آمار اقتصادی مهم نیست، بلکه مقایسه آن با انتظارات اهمیت بیشتری دارد. همیشه قبل از انتشار هر داده مهم، پیشبینی تحلیلگران (Consensus) اعلام میشود. واکنش بازار بستگی به این دارد که نتیجه واقعی بالاتر یا پایینتر از انتظارات باشد. گاهی ممکن است نتیجه فراتر از انتظار ظاهر شود (مثلاً رشدی بیش از پیشبینی در GDP) و باعث جهش آنی ارز مرتبط گردد، در حالی که تحقق نتایج دقیقاً مطابق پیشبینیها شاید حرکت خاصی ایجاد نکند. پس شکست انتظارات یا غافلگیر شدن بازار، عامل کلیدی جابهجایی قیمت پس از اعلام اخبار است.
- شتابزده عمل نکنید: بسیاری اوقات بازار در ثانیههای اول پس از اعلام یک خبر مهم دچار نوسان هیجانی میشود، اما چند دقیقه بعد مسیر متفاوتی در پیش میگیرد. همچنین دادههایی که برای اولین بار منتشر میشوند ممکن است بعداً اصلاح گردند و تصویر اولیه را تغییر دهند. بنابراین بهتر است بلافاصله در لحظه انتشار خبر وارد معامله نشوید. ابتدا چند دقیقه صبر کنید تا واکنش اولیه تخلیه شود و داده را با خونسردی ارزیابی کنید. بهویژه برای معاملهگران کمتجربه، دنبال کردن واکنش دوم بازار (پس از بررسی دقیقتر خبر توسط اکثریت) معمولاً ایمنتر از تلاش برای شکار نوسان لحظهای است. همچنین فراموش نکنید درست قبل و بعد از اعلام یک خبر مهم، اسپرد اکثر جفتارزها افزایش مییابد و میتواند هزینه ورود و خروج شما را بالا ببرد. پس مدیریت ریسک و تنظیم حجم معامله در حوالی زمان اخبار اهمیت دوچندان دارد.
در نهایت، برای دستیابی به بهترین نتیجه، تحلیل فاندامنتال را در کنار سایر ابزارها به کار گیرید. این روش به شما کمک میکند جهت کلی روند را تشخیص دهید، اما برای تعیین نقاط دقیق ورود و خروج میتوانید از تحلیل تکنیکال بهره ببرید. ترکیب این دو دیدگاه با یکدیگر، استراتژی قدرتمندی در اختیار شما قرار میدهد که هم تصویر بزرگ بنیادی را دارید و هم بر حرکات کوتاهمدت سوار میشوید. بسیاری از معاملهگران موفق نیز به جای تکیه صرف بر یکی از این روشها، از هر دوی آنها استفاده میکنند تا تصمیمهای بهینهتری بگیرند.
استراتژی معاملاتی خود را با افق زمانی مناسب انتخاب کنید: اگر دید بلندمدت دارید، میتوانید ارزهای دارای پشتوانه فاندامنتال قوی را خریداری کرده و ماهها یا سالها نگهداری کنید. اگر معاملهگر کوتاهمدت یا نوسانگیر هستید، میتوانید پیرامون رویدادهای اقتصادی مهم (مثل تغییرات نرخ بهره یا انتشار آمار حساس) معامله کنید. همچنین عدهای از معاملهگران، تقریباً ۷۰٪ استراتژی خود را بر تحلیل تکنیکال و ۳۰٪ را بر تحلیل فاندامنتال بنا میگذارند که در عمل نتایج خوبی برایشان داشته است. مهم این است که با آزمون و خطا، ترکیب مناسب خودتان را پیدا کنید.
در پایان، دانش فاندامنتال به شما دید عمیقی نسبت به چرایی حرکت بازار میدهد. با یادگیری مداوم و دنبال کردن اخبار و گزارشها، رفتهرفته میتوانید مانند یک معاملهگر باتجربه عمل کنید که پیش از دیگران اثر وقایع را بر ارزها درک میکند. فراموش نکنید بروکر ارانته امکانات آموزشی و تحلیلی متعددی – مانند تقویم اقتصادی، مقالات تحلیلی و وبینارهای رایگان – برای مشتریان خود فراهم کرده است تا در مسیر ارتقای دانش مالی همراه شما باشد. با بهرهگیری از این منابع و بهروز نگهداشتن اطلاعات، میتوانید تصمیمات معاملاتی آگاهانهتری بگیرید و از اشتباهات پرهزینه ناشی از بیاطلاعی پرهیز کنید. تحلیل فاندامنتال ابزاری قدرتمند در دستان شماست؛ از آن درست استفاده کنید تا در بازار پرتلاطم فارکس یک گام جلوتر از دیگران باشید!
پرسشهای متداول
سوال 1: تحلیل فاندامنتال چیست و چه کاربردی در فارکس دارد؟
پاسخ: تحلیل فاندامنتال یا بنیادی یعنی بررسی عواملی که بر ارزش ارزها در بازار فارکس اثر میگذارند؛ مانند شاخصهای اقتصادی (رشد، تورم، اشتغال و …) و رویدادهای سیاسی. هدف آن ارزیابی ارزش واقعی یک ارز بر اساس شرایط اقتصادی است تا مشخص شود آیا یک ارز نسبت به ارز دیگر قویتر یا ضعیفتر است و احتمالاً در آینده چه تغییری خواهد کرد.
با تحلیل فاندامنتال میتوانید درک کنید که چرا نرخ برابری ارزها حرکت میکند و روندهای بلندمدت بازار را پیشبینی نمایید. برای معاملهگران فارکس، کاربرد اصلی تحلیل فاندامنتال تعیین جهت کلی حرکت یک جفتارز در میانمدت و بلندمدت است (مثلاً پیشبینی میکنید به دلیل رشد اقتصاد یک کشور، ارزش ارز آن در ماههای آینده تقویت شود) و سپس براساس این پیشبینی، استراتژی معاملاتی خود را تنظیم میکنند. به طور خلاصه، تحلیل فاندامنتال “تصویر بزرگ” بازار را به شما نشان میدهد و مکمل تحلیل تکنیکال محسوب میشود.
سوال 2: تحلیل فاندامنتال با تحلیل تکنیکال چه تفاوتی دارد؟
پاسخ: تحلیل تکنیکال بر دادههای قیمتی گذشته، نمودارها و الگوهای تکرارشونده تکیه دارد. یک تحلیلگر تکنیکال با بررسی چارت و بهکارگیری ابزارهایی مثل خطوط روند، حمایت/مقاومت، اندیکاتورها و غیره، سعی میکند زمان مناسب ورود یا خروج را تشخیص دهد و حرکات کوتاهمدت قیمت را پیشبینی کند. اما تحلیل فاندامنتال بر اطلاعات دنیای واقعی تمرکز دارد؛ یعنی به اخبار اقتصادی، آمارها و تصمیمات سیاستگذاران نگاه میکند تا ببیند ارزش واقعی یک ارز باید چگونه باشد. به بیان ساده، تحلیل تکنیکال بیشتر برای زمانبندی معاملات مفید است و تحلیل فاندامنتال برای انتخاب جهت کلی بازار و فهم دلایل حرکت قیمتها. بسیاری از تریدرهای حرفهای هر دو روش را ترکیب میکنند؛ مثلاً ابتدا با تحلیل فاندامنتال تعیین میکنند کدام ارز پتانسیل رشد دارد (چه چیزی بخرند/بفروشند) و سپس به کمک تکنیکال نقاط دقیق ورود و خروج را پیدا میکنند.
سوال 3: آیا بدون تحلیل فاندامنتال میتوان در فارکس موفق شد؟
پاسخ: به ندرت میتوان معاملهگری را یافت که کاملاً بدون توجه به عوامل بنیادی در بلندمدت موفق باشد. نادیده گرفتن کامل اخبار و دادههای اقتصادی بسیار خطرناک است، چون ممکن است یک تحلیل صرفاً تکنیکال با انتشار ناگهانی یک خبر مهم کاملاً نقش بر آب شود.
البته این به معنی کنار گذاشتن تحلیل تکنیکال نیست؛ بلکه باید در کنار تکنیکال، حداقل عوامل فاندامنتال مهم را زیر نظر داشت. بسیاری از تریدرهای خرد تمرکز اصلیشان بر تکنیکال است اما در حد نیاز اخبار مهم را دنبال میکنند تا غافلگیر نشوند. بهترین رویکرد این است که حتی اگر استراتژی شما تکنیکال است، تقویم اقتصادی را چک کنید و از رویدادهای پیشِ رو آگاه باشید. حداقل عوامل کلان تاثیرگذار بر جفتارزی که معامله میکنید را بشناسید (مثلاً اگر روی طلا/دلار معامله میکنید، بدانید تصمیمات فدرال رزرو یا آمار تورم آمریکا بر ارزش دلار اثر میگذارد). خلاصه اینکه بیاطلاعی کامل از فاندامنتال میتواند ریسک معاملات شما را بهشدت افزایش دهد. پس حتی اگر یک معاملهگر تکنیکی هستید، آشنایی پایه با متغیرهای بنیادی برای جلوگیری از غافلگیریهای بزرگ ضروری است.
سوال 4: مهمترین شاخصهای اقتصادی در تحلیل فاندامنتال کداماند؟
پاسخ: شاخصهای بسیار زیادی در اقتصاد وجود دارد، اما برخی از آنها تاثیر مستقیمتری بر بازار ارز دارند. مهمترین شاخصها عبارتند از: رشد اقتصادی (GDP) که نشاندهنده اندازه و نرخ رشد اقتصاد است؛ نرخ تورم (CPI) که میزان تغییر قیمتها را میسنجد؛ نرخ بهره بانکی که توسط بانک مرکزی تعیین میشود و جذابیت سرمایهگذاری روی ارز را تحت تاثیر قرار میدهد؛
نرخ بیکاری و اشتغال که بیانگر وضعیت بازار کار است؛ تراز تجاری (حاصل تفاوت صادرات و واردات)؛ شاخصهای پیشنگر اقتصادی مانند شاخص مدیران خرید (PMI) و اطمینان مصرفکننده که انتظارات فعالان را منعکس میکنند؛ و آمار خردهفروشی که نمایانگر قدرت خرجکردن مردم است. اینها از جمله کلیدیترین شاخصهایی هستند که در تقویم اقتصادی درج میشوند و معاملهگران بازار فارکس به نتایج آنها توجه ویژه دارند.
سوال 5: تقویم اقتصادی چیست و چه نقشی در معاملات دارد؟
پاسخ: تقویم اقتصادی یک جدول زمانی از رویدادهای مهم اقتصاد جهانی است که زمان انتشار گزارشها، آمارها و سخنرانیهای تاثیرگذار را نشان میدهد. داشتن تقویم اقتصادی برای معاملهگران فارکس ضروری است، چون به کمک آن میدانید چه روزها و ساعاتی ممکن است بازار نوسانات شدید داشته باشد.
مثلاً اگر بدانید فردا نرخ بهره بانک مرکزی اروپا اعلام میشود، احتمالاً امروز از باز کردن یک معامله بزرگ روی یورو خودداری میکنید یا دستکم احتیاط بیشتری به خرج میدهید. در تقویم اقتصادی معمولاً نام رویداد (مثلاً نرخ بهره بانک انگلستان), زمان آن، مقدار قبلی شاخص و پیشبینی کارشناسان ذکر میشود. برخی تقویمها میزان اهمیت هر رویداد را نیز مشخص میکنند (مثلاً با رنگ یا علامت). به طور خلاصه، تقویم اقتصادی به شما امکان میدهد برنامهریزی بهتری داشته باشید؛ هم برای بهرهگیری از فرصتهای خبری آماده شوید و هم خود را در برابر ریسک رویدادهای غیرمنتظره محافظت کنید.
سوال 6: چگونه اخبار اقتصادی را دنبال و تحلیل کنیم؟
پاسخ: پیش از هر چیز باید منابع خبری موثق در اختیار داشته باشید. وبسایتها و خبرگزاریهای مطرح اقتصادی (مانند بلومبرگ، رویترز و …)، بخشهای خبری بروکرها یا پلتفرمهای معاملاتی، و حتی شبکههای اجتماعی متخصص میتوانند شما را از تازهترین اخبار مطلع کنند. گام بعدی تشخیص اخبار مهمتر است؛ هر خبری ارزش معامله ندارد. باید بیاموزید کدام گزارشها تاثیر جدی بر ارز مورد نظرتان دارند (برای این کار تجربه به دست میآورید و تقویم
اقتصادی هم با درجهبندی رویدادها کمککننده است). هنگام انتشار یک خبر، حتماً رقم واقعی را با رقم پیشبینیشده مقایسه کنید. واکنش اولیه بازار را ببینید ولی کورکورانه معامله نکنید؛ تلاش کنید دلیل حرکت بازار را درک کنید و بسنجید آیا این حرکت دوام خواهد داشت یا نه. تحلیلگران حرفهای پس از رویدادهای مهم گزارشهایی منتشر میکنند که میتواند به درک بهتر تاثیر آن خبر کمک کند. مطالعه این تحلیلها برای مبتدیان مفید است. در نهایت، تجربه بهترین راهنما در تحلیل اخبار است. به مرور زمان متوجه میشوید کدام نوع خبرها برای کدام ارزها مهمترند و بازار معمولاً چه واکنشی به آنها نشان میدهد. خود را با انبوه اطلاعات گیج نکنید؛ روی چند منبع محدود و شاخصهای کلیدی تمرکز کنید و بهتدریج دامنه دانش خود را افزایش دهید.
سوال 7: آیا برای تحلیل فاندامنتال فارکس باید تحصیلات اقتصادی داشت؟
پاسخ: خیر لزوماً. شما به مدرک دانشگاهی اقتصاد نیاز ندارید، اما باید سواد مالی و اقتصادی خود را تقویت کنید. منظور از سواد اقتصادی، آشنایی با مفاهیم پایه مانند تورم، تولید ناخالص داخلی، نرخ بهره، سیاست پولی و امثال آن است.
منابع آموزشی زیادی به زبان ساده وجود دارند که میتوانید از آنها استفاده کنید؛ از کتابها و دورههای آنلاین گرفته تا مقالات آموزشی. حتی بسیاری از بروکرها دورهها و وبینارهای آموزشی رایگان برگزار میکنند (مثلاً بروکر ارانته دورهها و وبینارهایی در زمینه اصول بازارهای مالی دارد که میتوانید از آنها بهره ببرید). نکته مهم این است که با مطالعه مستمر و پیگیری اخبار، بهمرور زمان درک عمیقی از ارتباط بین متغیرهای اقتصادی پیدا کنید. خیلی از تریدرهای موفق فارکس شاید تحصیلات آکادمیک مرتبط نداشته باشند، اما با تجربه بازار و خودآموزی به دانش فاندامنتال مسلط شدهاند. پس اگر علاقه و پشتکار داشته باشید، بدون تحصیلات رسمی هم میتوانید به یک تحلیلگر بنیادی توانمند تبدیل شوید.
سوال 8: چگونه میتوان تصمیمات بانکهای مرکزی را پیشبینی کرد؟
پاسخ: هیچکس نمیتواند با قطعیت ۱۰۰٪ بگوید بانک مرکزی بعدی چه خواهد کرد، اما با دنبال کردن سرنخها میتوان احتمالها را سنجید. بانکهای مرکزی برای تصمیمگیری در مورد نرخ بهره، شاخصهای کلیدی اقتصاد را زیر نظر دارند: تورم، رشد تولید، نرخ بیکاری و شرایط بازارهای مالی.
اگر اکثر این شاخصها نشاندهنده داغشدن اقتصاد و فشارهای تورمی باشند، احتمال زیادی دارد که بانک مرکزی نرخ بهره را افزایش دهد. برعکس، رکود و بیکاری بالا معمولاً به سیاستهای انبساطی و کاهش نرخ بهره منجر میشود. شما باید این دادهها (تورم، اشتغال، GDP و …) را رصد کنید و روندشان را بسنجید. علاوه بر این، اظهارنظرهای مقامات بانک مرکزی منبع مهمی برای حدس مسیر آینده است؛ معمولاً رؤسای بانکهای مرکزی و سایر سیاستگذاران در سخنرانیهای خود اشاراتی (هرچند محدود) به برنامههای آتی دارند.
دنبال کردن این صحبتها و توجه به کلمات کلیدی (مثلاً تأکید بر بالا بودن تورم یا رشد) میتواند به شما دید بدهد. معاملهگران حرفهای همچنین با جستوجو در منابع مختلف، سرنخهایی از اقدامات احتمالی آینده بانک مرکزی به دست میآورند و بر اساس آن پیشدستی میکنند. البته حتی اگر پیشبینی شما درباره تصمیم بانک مرکزی درست باشد، باید واکنش بازار را نیز در نظر بگیرید؛ ممکن است بازار از قبل آن تصمیم را تا حدی پیشخور کرده باشد و حرکت زیادی نکند، یا برعکس یک تصمیم غیرمنتظره نوسان شدیدی ایجاد کند. بنابراین همیشه مدیریت ریسک را در اولویت قرار دهید.
سوال 9: در هنگام انتشار اخبار مهم چگونه معامله کنیم؟
پاسخ: معامله در لحظات اعلام اخبار مهم (مانند NFP، تصمیم نرخ بهره، نتایج انتخابات و امثال آن) بسیار پرریسک است، هرچند ممکن است سود زیادی هم نصیب معاملهگران باتجربه کند. چند توصیه کلی برای این مواقع: اول اینکه اگر تازهکار هستید، بهتر است دقیقاً همزمان با انتشار خبر وارد معامله نشوید. حرکتهای ناگهانی قیمت در این لحظات قابل پیشبینی نیست و اسپردها نیز به شدت افزایش مییابد که هزینه معامله را بالا میبرد.
دوم، حتماً برای معاملات خود حد ضرر (Stop Loss) بگذارید؛ چون اخبار میتوانند در عرض چند ثانیه قیمتها را دهها پیپ جابهجا کنند و اگر بدون حد ضرر باشید ممکن است کل سرمایهتان در معرض خطر قرار گیرد. سوم، اندازه پوزیشن (حجم معامله) را هنگام معاملات خبری کوچکتر از حالت عادی انتخاب کنید، چرا که ریسک بیشتر است. در مجموع برای بسیاری از معاملهگران خرد، بهترین کار این است که یا اصلاً در زمان اعلام اخبار خیلی مهم ترید نکنند، یا اگر میکنند با آمادگی کامل (تعیین حد ضرر، حجم کم و آماده خروج سریع) وارد شوند.
سوال 10: کدام روش تحلیلی برای معاملات فارکس بهتر است: فاندامنتال یا تکنیکال؟
پاسخ: این پرسش مانند این است که بپرسیم «کدام لبه قیچی برای بریدن بهتر است؟» – واقعیت این است که هر دو لازمند.
تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال دو رویکرد مکمل هستند نه رقیب. تحلیل تکنیکال برای تعیین نقاط ورود و خروج و مدیریت معامله عالی است و تحلیل فاندامنتال برای تشخیص جهت اصلی بازار و پرهیز از معامله در جهت اشتباه. بسیاری از معاملهگران موفق ترکیب هر دوی این روشها را مؤثر میدانند.
البته بسته به سبک معاملاتی ممکن است یکی پررنگتر باشد؛ اما در کل برای اغلب تریدرهای خرد یک رویکرد متعادل توصیه میشود: حدود ۷۰٪ تکیه بر تکنیکال و ۳۰٪ بر فاندامنتال. به این ترتیب نه از واقعیتهای اقتصادی غافل میشوید و نه از روندهای قیمتی جا میمانید. به خاطر داشته باشید هیچکدام به تنهایی عصای جادویی نیستند؛ این هنر معاملهگر است که با آزمون و خطا بهترین ترکیب را برای خود پیدا کند.
